به گزارش سرویس دینی جام نیوز، در دو بخش قبلی "سیمای کلی دوران ظهور" به تحولات عربستان و نقش غرب در نبرد آخرالزمان پرداخت شد.
در ادامه به برخی دیگر از روایات در مورد آخرالزمان می پردازیم.
سیف بن عمیره گفت : نزد ابوجعفر منصور بودم وی بدون مقدمه گفت : این سیف بن عمیره بدون تردید ندا کننده ای از آسمان نام مردی از فرزندان ابوطالب را می خواند . گفتم : فدایت شوم ای امیرمؤ منان ، این سخن را روایت می کنید ؟ گفت : آری سوگند به آن کس که جانم در دست اوست آن را با گوش خود شنیدم. گفتم : ای امیر مؤ منان ، من تاکنون چنین حدیثی از کسی نشنیده ام ! گفت : ای سیف ، این سخن حق است ، زمانیکه آن امر واقع می شود ، نخستین کسی که اجابت نماید ما هستیم ، مگر نه این است که آن ندا ، مردی از عموزادگان ما را می خواند ؟ گفتم :آیا آن مرد از فرزندان فاطمه (س ) است ؟ گفت : آری این سیف ، چنانچه این روایت را از ابوجعفر محمد بن علی امام باقر نشنیدهبودم ، اگر تمام مردم روی زمین برایم می گفتند نمی پذیرفتم ، اما او محمد بن علی (امام باقر (ع ) است . طبق روایات پس از این ندای آسمانی ، حضرت مهدی (ع ) به طور سری با برخی از یاران و هواداران خود ارتباط برقرار می نماید . درباره آن بزرگوار ، در سراسر گیتی سخن بسیار به میان آمده ، و نام وی زبانزد همگان گشته ، و محبتش در دلها جای می گیرد . دشمنان وی از ظهور آن حضرت سخت بیمناک شده ، و از این رو برای دست یافتن به او به تلاش و کوشش می پردازند .
در میان مردم شایع می شود که آن حضرت در مدینه منوره اقامت گزیده ، و حکومت حجاز یا نیروهای خارجی جهت کنترل اوضاع داخلی حجاز ، و پایان دادن به کشمکش قبائل با حکومت وقت لشکریان سفیانی را از سوریه به یاری می طلبند . این سپاه وارد مدینه گشته و به هر مرد هاشمی که دست یابند او را دستگیر می کنند . بسیاری از آنان و شیعیان آنها را کشته و بقیه را بزندان می افکنند . سفیانی ، دسته ای از نیروهای خود را روانه مدینه می کند و آنها مردی را در آنجا بقتل می رسانند و مهدی و منصور از آنجا می گریزند ، و از اولاد پیامبر (ص ) کوچک و بزرگ آنان دستگیر شده به گونه ای که هیچکس نمی ماند جز اینکه دستگیر و زندانی می گردد ، نیروهای سفیانی در تعقیب آن دو مرد از شهر بیرون می آیند و حضرت مهدی (ع ) همانند حضرت موسی علیه السلام ، بیمناک و نگران از آنجا خارج شده و رهسپار مکه می گردد .
سپس آن حضرت در شهر مکه با بعضی از یاران خود تماس می گیرد تا اینکه قیام و حرکت مقدس خویش را در شب دهم محرم بعد از نماز عشاء از حرم شریف مکی آغاز می کند آنگاه نخستین سخنرانی خود را برای مردم مکه ایراد می فرماید ، که دشمنان وی سعی در ترور آن حضرت دارند ، اما یاران آن حضرت با در میان گرفتن آن بزرگوار دشمنان را دور و متفرق ساخته ، و نخست بر مسجد الحرام و سپس بر مکه تسلط می یابند .
در صبح روز دهم محرم حضرت مهدی علیه السلام پیام خود را به زبانهای مختلف به تمام جهان ابلاغ می کند و ملل دنیا را به یاری خویش دعوت کرده ، اعلام می دارد که در مکه باقی خواهد ماند ، تا معجزه ای که جد گرامی اش حضرت مصطفی (ص ) وعده فرموده ، و آن فرو رفتن لشکریان سفیانی بزمین است که برای درهم شکستن حرکت آن حضرت راهی مکه می شوند ، به وقوع پیوندد . اما پس از اندک زمانی ، معجزه وعده دادن شده در مورد سپاه سفیانی که در مسیر مکه به حرکت در آمده اتفاق می افتد .
چون (سپاه سفیانی ) به بیابان مدینه می رسد خداوند آنها را در زمین فرو می برد ، و این مصداق فرموده خدای بزرگ است که فرمود : ((واگر تو ای پیامبر سختی حال تبهکاران را مشاهده کنی آنگاه که ترسان و هراسان گشته و هیچ از عذاب آنان فروگذار نشود و از مکانی نزدیک گرفتار شوند ((همینکه به بیابان می رسند به زمین فرو می روند و کسانی که پیشاپیش رفته اند باز می گردند تا ببینند آن قوم چه کردند که خود نیز به سرنوشت آنان دچار می شوند و عقب ماندگان نیز از راه رسیده و به آنها می پیوندند که جویای حال آنان شوند ، به همین بلا گرفتار می شوند . آن حضرت پس از این معجزه فرو رفتن دشمنان در زمین ، با سپاه خود که متشکل از ده و اندی هزار تن است که از مکه رهسپار مدینه می گردد ، و پس از نبردی با نیروهای دشمن مستقر در آنجا ، مدینه را آزاد ساخته ، آنگاه با آزادسازی دو حرم مکه و مدینه فتح حجاز و تسلط بر منطقه خاتمه می یابد . برخی از روایات خاطر نشان می سازد که آن حضرت ، پس از پیروزی بر حجاز راهی جنوب ایران می شود و در آنجا با سپاه ایران و توده های مردم آن سامان به رهبری خراسانی و شعیب بن صالح برمی خورد آنان با وی بیعت کرده و با همرزمی یکدیگر با قوای دشمن در بصره به پیکار می پردازند که سرانجام به پیروزی بزرگ و آشکاری دست می یابند . سپس امام (ع ) وارد عراق گردیده و اوضاع داخلی آنجا را پاکسازی می کند و با درگیری با بقایای نیروهای سفیانی و گروهکهای متعدد شورشی آنها را شکست داده و به قتل می رساند .
آنگاه عراق را مرکز حکومت و کوفه را پایتخت خود قرار می دهد ، و بدین سان ، یمن ، حجاز ، ایران ، عراق ، و کشورهای خلیج فارس یکپارچه تحت فرمانروائی آن حضرت در می آید.
ادامه دارد...
منبع: کتاب عصر ظهور شیخ علی کورانی